عمامهگذاری زودهنگام برای فرار از کلاه پهلوی
پدر به سراغ قفسههای کتابخانه میرفت، کتابی را برای فروش برمیداشت، اما فروش آن کتاب برایش ناگوار میآمد و لذا آن را به جای خود میگذاشت؛ دومی را برمیداشت، سومی را برمیداشت،... تا اینکه ناچار برخی را انتخاب میکرد و برمیداشت.